چندهفتهای است که سریال تاسیان ساخته تینا پاکروان در پلتفرم فیلیمو پخش میشود. خانم تینا پاکروان مدتها بود که از ساخت این سریال خبر داده بود و مخاطبین پس از چند هفته انتظار همانطور که پیشبینی میشد با اثری فاخر و ممتاز مواجه شدند. هرچند در تاریخ انتشار مقاله تنها چند قسمت از این سریال پخش شده است و نمیتوان به طور کامل به نقد این اثر پرداخت، اما در این مقاله سعی خواهیم کرد به بررسی اجمالی آنچه که تا کنون شاهدش بوده ایم بپردازیم.
توقیف و حاشیه
پساز انشار سومین قسمت از سریال تاسیان خبری منتشر شد که با حاشیههای زیادی همراه بود. در واقع گروهی از فعالین اجتماعی به دلیل نشاندادن رقص و پایکوبیِ مختلط، نوشیدن مشروبات الکلی، حجاب زنان و تطهیر ساواک، نسبت به پخش سریال اعتراض کردند. در ادامه سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) سریال را توقیف کرد که پس از چند روز و با پیگیریهای دستاندرکاران توقیف آن رفع شد. در این مقاله قصد نداریم به حاشیهها بپردازیم؛ چرا که اولا نگارنده مقاله در مقام تحلیل این اخبار نبوده و ثانیا به قدر کافی در فضای مجازی به این موضوع پرداخته شدهاست.
از خاتون تا تاسیان
علاقهمندان سینما نام تینا پاکروان را از سالها قبل در کنار اسامی بزرگ سینمای ایران چون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی بهعنوان دستیار کارگردان، مدیر تولید و بازیگر میشناسند. همچنین در دهه نود او فیلم “خانوم” و “نیمهشب اتفاق افتاد” را کارگردانی کرد. اما سریال خاتون بود که او را بهعنوان نویسنده و کارگردان به شهرت و محبوبیت در بین آحاد مردم رسانید. خاتون سریالی خوشساخت با عوامل و بازیگرانی کارکشته بود که سناریویی نسبتا بلندقامت داشت و مخاطبش را بهخوبی همراه میساخت. علاوه بر این خاتون در کارگردانی، طراحی صحنه و دکور، طراحی لباس، نورپردازی و بهطورکلی طراحیِ تولید اثری پیشتاز و شاخص بود که بهخوبی حالوهوای آن سالها را منتقل میکرد.
تاسیان؛ یک تجربه بصری چشمنواز
کیفیت ساخت و فیلمنامه موفق خاتون سبب گردید تا وقتی تاسیان پخش شد، هیجانزده به استقبالش بروم و با اشتیاق به تماشایش بنشینم. ازآنجاکه خاتون سطح انتظار مخاطب را بالا برده بود، تاسیان میبایست بسیار قدرتمند ظاهر میشد. از همان عنوانبندی که بهصورت انیمیشنی با پسزمینه سیاه و خطوطی سفید، بسیار هنرمندانه ساخته شده بود، کیفیت خوبِ اثر قابل پیشبینی بود. نورپردازی، لباسها، طراحی صحنه و دکور و حتی جزئیترین آکسسوارها بهدقت طراحی شده بود. برخی پلانها به عکسهای تبلیغاتی میمانست که به هارمونی رنگ لباس هنرپیشه با اجزا دکور نیز توجه شده بود.

جهان غیرواقعی اما دلپذیر
شاید این انتقاد در ذهن مخاطب شکل بگیرد که این سطح از توجهکردن به زیباییِ قابها فیلم را از واقعیت دور میکند و جهانی فانتزی میآفریند. در پاسخ به این نقد باید گفت که در فیلمسازی الزامی برای بیان واقعیتِ عریان و خام وجود ندارد و طراحی صحنه و مدیریت طراحی قرار نیست واقعیت را منتقل کند. اتفاقاً در اکثر آثار سینمایی تصاویر تزیین میشوند. این تزیین پیش از فیلمبرداری بهوسیله طراحی دکور و نورپردازی، و پس از فیلمبرداری از طریق ایجاد افکتهای تصویری صورت میگیرد.
هر چه باشد ما در حال تماشای فیلم هستیم و فیلم چیزی نیست جز روایت قصه از زاویه نگاه کارگردان که از فیلتر خیال و احساس او میگذرد. در واقع کارگردان تفسیر خودش را از واقعیت پیرامون ارائه میدهد و این واقعیت در اکثر موارد دستکاری شده است. مثلاً آمریکایِ هالیوود آن آمریکایی نیست که در فیلمهای مستند یا سفر به آن خواهیم دید.

سبک و جریان نئورئالیسم ایتالیا
البته جریانی در سینما وجود دارد که پس از جنگ جهانی دوم در ایتالیا به وجود آمد و آن را با عنوان نئورئالیسم ایتالیا میشناسیم. در سینمای نئورئال طراحی صحنه معنا ندارد چرا که این جریان سینمایی در پاسخ به واقعیت دروغین و شعارزده سینما در دوران فاشیست به وجود آمده بود.
جهان فیلمهای دوران موسلینی جهانی بینقص، مرفه و عاری از پلشتی بود، بنابراین با سقوط حکومت وی، سینما آزادانه به ترسیم واقعیت موجود یعنی فقر، تورم و بیکاری و… پرداخت. سینمای نئورئالیست در تقابل با جهان تزیین شده فیلمهای دوران فاشیست، هیچ تزیینی نداشت.
واقعیتی که زیر اسطورهها مدفون بود
زاواتینی نظریهپرداز سبک نئورئالیسم چنین نوشت: واقعیتی که در زیر اسطورهها مدفون شده بود اکنون بهآرامی دوباره جوانه زده است و سینما بار دیگر به خلق دنیای واقعی انسانها روی آورده است. جملهای از روسلینی یکی از کارگردانهای نئورئالیستی وجود دارد که میگوید: «اگر بهاشتباه نمای زیبایی بگیرم، حتماً هنگام تدوین آن را بیرون خواهم کشید.»
به جز چنین گونههای سینمایی که خود را مقید میکند که زندگی روزمره و واقعیتهای اجتماعی را بدون کمترین دخالتی بازگو کند، در تمام فیلمها عناصر زیباییشناسی به کار گرفته میشوند؛ حتی در فیلمهای که قصد سیاهنمایی یا نمایش فضایی تیره دارند.
آیا فیلم سفیدشویی میکند؟
با این اوصاف این طراحیِ نقاشیگونه قابهای سریال تاسیان از نظر تکنیکی عیب محسوب نمیشوند. اما نکتهای که بایستی مدنظر قرار بگیرد و سؤالی که بایستی در تحلیل اثر پاسخ داده شود این است که هدف کارگردان از خلق چنین جهان رنگارنگ و زیبایی چه بوده است؟
همانطور که عرض شد، فیلم روایت واقعیت از دریچه ذهن کارگردان و ترسیم داستان طبق تفسیر او از جهان است. پس احتمال دارد این آراستگی در حقیقت تصویرپردازی شخصی خانم تینا پاکروان باشد که ممکن است از خاطرات کودکی و نوستالژیِ زیست شخصی وی برخاسته باشد. احتمال دیگر این است که هدف وی زیبانمایی و سفیدشویی آن دوران باشد. بههرحال تا سریال را کامل نبینیم نمیتوانیم برای این سؤال پاسخ روشنی ارائه کنیم.

نقطه ضعف فیلمنامه
پیش از آنکه فیلمنامه سریال تاسیان را نقد و تحلیل کنیم بایستی به تبحر خانم پاکروان در نوشتن فیلمنامه اذعان کنیم. اما این نکته را نیز میدانیم که درواقع سریال تاسیان یک ملودرام است و الگوهایِ کلی داستان و کاراکترهایش را احتمالا در فیلمهای دیگر دیدهایم. اگر چه که شخصیت دو دختر پرشور، خواستگاری که مورد پسند پدر است و دختری که او را دوست ندارد، پدری که بهخاطر اعتقادات پسرش را عاق کرده ( و ازاینرو مقابل همسرش ایستاده است) و مواردی ازایندست تکراری هستند؛ اما جزئیاتِ روابط ایشان و دیالوگهایشان نسبتاً خارج از چارچوبهای تکراری طراحی شده است.
به هر حال، تکراریبودنِ شخصیتها و الگوهایِ کلی داستان بخشی از ذات ملودرام است.
البته باید دوست ساواکیِ امیر (با بازی صابر ابر) را از سایرین استثنا کنیم؛ چرا که انتظار نداریم یک ساواکی را خندهرو و رفیقباز ببینیم و نتوانیم افعالش را پیشبینی کنیم.
نقطه قوت فیلمنامه
نقطه قوت فیلمنامه در پیچوتاب پیرنگ، گرهافکنی و تعلیقهای آن است که بینندهاش را طوری درگیر میکند که برای رسیدن قسمت بعدی لحظهشماری میکند. بهعنوانمثال تعلیق به صف کردنِ دانشجویان و بازرسی بدنی ایشان که به بازداشت شیرین میانجامد، نفس را در سینه مخاطب حبس میکند.
نقطه قوت دیگر این است که در سریال لحظات و موقعیتهایی وجود دارد که خلاقانه نوشته و اجرا شدهاند. بهعنوانمثال میتوان به صحنه بازجویی شیرین اشاره نمود که جزئیات رفتارها و کنشهای امیر و دوستش بکر و بدیع طراحی شده و موقعیتهای جذاب و بامزه را به وجود میآورد.
بازیهای قوی
نقطه قوت دیگر فیلم بازی هنرپیشهها است که توانسته ضعف تکراری بودن شخصیتها و کلیشهای بودنشان را جبران کند. بهعنوانمثال رندی، پررویی، جسارت، شجاعت، آسمانجل بودن و عاشقپیشگی کاراکتر امیر بسیار شبیه کاراکتر رضا در خاتون است. اما قدرت و سبک بازی این دو هنرپیشه سبب شده تا دو کاراکتر تا حدی متفاوت باشند.
با همه این اوصاف میتوان تاسیان را یک سریال روان با قصهای ساده و تقریباً مطابق اصول ژانری دانست که کارگردان خوشذوق و عواملی حرفهای آن را ساختهاند؛ بنابراین احتمالاً تماشایِ آن چون نوشیدن یک فنجان قهوه کنار پنجرهای بهسوی منظره زمستانی، برایتان دلچسب خواهد بود.
ما پیشنهاد میکنیم تجربه مطبوعِ تماشای سریال تاسیان را با تجهیزات سینمای خانگی دوچندان کنید. شما میتوانید ویدئوپروژکتور و سیستمهای صوتیِ باکیفیت را از سایت سینماروم تهیه کنید.