• ارتباط با ما
0

بررسی فیلمنامه سریال در انتهای شب و آموزش مباحثی پیرامون فیلمنامه‌نویسی

در انتهای شب

فهرست مطالب

سریال در انتهای شب اثر آیدا پناهنده که یکی از باکیفیت‌ترین سریال‌های پلتفرم‌های نمایش خانگی بود، ماجرای بهنام و ماهی، زوج هنرمندی را روایت می‌کند که پس از ۱۴ سال زندگی مشترک و با داشتنِ یک فرزند، از هم جدا می‌شوند. در این مقاله قصدداریم به بهانه بررسی این سریالِ موفق و الگو قراردادن آن، مباحثی را پیرامون فیلمنامه‌نویسی، دیالوگ‌نویسی و شخصیت‌پردازی مرور کنیم.

شخصیت‌پردازی عمیق

اولین چیزی که پس از تماشای اولین قسمت از این سریال به ذهن می‌رسد، واقع‌گرایی شخصیت‌ها و عمق روابطشان است. هرچند یک تیم روانشناسی حرفه‌ای به نویسنده اثر مشورت داده‌اند؛ اما قطعا این حد از ژرفکاویِ کاراکترها و طراحی بی‌نظیر آن‌ها حاصل زیستِ نویسنده در جامعه و توجه وی به پیچیدگی‌های انسان است.

نویسنده متبحر ادراکی فراتر از انسان‌های معمولی دارد که به او کمک می‌کند تا  لایه‌هایی را از اعماق وجود آدم‌ها حس کند که دیگران قادر به درک آن نیستند. نویسنده کاراکترهایش را بر اساس شخصیت‌هایی طراحی می‌کند که در زندگی خود با ایشان مراوده داشته است. اما هنر نویسنده تنها ترکیب روحیات و خلقیات آدم‌ها و ساخت کاراکترهایی واقعی نیست. کار دشوار نویسنده قراردادن شخصیت‌ها در موقعیت‌های داستانی و طراحی کنش‌ها و واکنش‌های آنها در مواجهه با حوادث و خلق دیالوگ‌های آنهاست. ‌ دیالوگ‌ها و کنش‌هایی که بروز و ظهور حالات درونی شخصیت‌ها هستند و آنها را به مخاطب معرفی می‌کنند. 

ساختار و شخصیت؛ دو روی یک سکه

در قرن نوزدهم و با ظهور رمان‌های امروزی بسیاری بر این عقیده بودند که ساختار داستانی و حوادث قصه صرفاً وسیله‌ای برای نمایش شخصیت بوده و چیزی که مخاطب طلب می‌کند شخصیت‌های جذاب و پیچیده هستند. به نظر مک کی اما ساختار و شخصیت همپوشانی دارند و از هم جدا نیستند. مک کی معتقد است شخصیت حقیقی یک انسان در تصمیماتی که در شرایط بحرانی می‌گیرد آشکار می‌شود. هرچه بحران بیشتر باشد این آشکارشدن کامل‌تر، و تصمیمی که گرفته می‌شود به سرشت بنیادی شخصیت نزدیک‌تر است. 

در سریال در انتهای شب نیز مثل هر اثر دراماتیک دیگر حوادثی رخ می‌دهند که لایه‌هایی پیچیده از شخصیت‌ها را عیان می‌سازند. همه چیز از یک اتوبوس اشتباهی شروع می‌شود، و همچون جرقه‌ای سبب انفجار و فوران عواطف و احساسات فروخورده‌ای می‌شود که مدت‌ها روی‌هم جمع شده و فرصت ظهور پیدا نکرده‌اند. ‌ 

کاراکترهای باورپذیر اما غیرقابل‌پیش‌بینی

آیدا پناهنده در طراحی وضعیت درونی کاراکترها و  رفتارهایی که در مواجهه با حوادث بروز پیدا می‌کنند موفق عمل کرده و توانسته است کاراکترهایی بسیار واقعی و درعین‌حال خلاقانه طراحی کند که رفتارهایشان در عین باورپذیری، غیرقابل‌پیش‌بینی باشد. اما توانایی در به‌تصویرکشیدن پیچیدگی کاراکترها به این معنی نیست که نقصی وجود ندارد.

در انتهای شب

تضاد در کاراکترهای چندوجهی

وقتی یک داستان قوی و غیرکلیشه‌ای پیش می‌رود، حوادث و اتفاقات ابعاد پنهانی از شخصیت‌ها را آشکار می‌سازد که باشخصیت پردازی اولیه آنها در تضاد است، و همین تضاد نوعی دوگانگی را بین ظاهر و باطن کاراکترها ایجاد می‌کند که به کشش داستان می‌افزاید و به آن عمق می‌بخشد. نقطه قوت سریال در امتداد شب در باورپذیر ساختن همین تضاد است.

سکانس دعوا؛ یک نمونه ناموفق

سریال در انتهای شب دررابطه‌با ترسیم این تضاد طبیعی شخصیت‌هایش در اکثر قریب به‌اتفاق موارد قوی عمل کرده است. اما به عقیده من در یک مورد از پس آن برنیامده است. ابتدا به نمونه ناموفق می‌پردازیم: شخصیت کلیشه‌ای یک مادر مهربان که با تدبیرش همسر و فرزندش را به‌درستی مدیریت می‌کند و همواره به ارزش‌های اخلاقی پایبند است، هیچگاه با کاتر شکم کسی را پاره نمی‌کند و بعد او را درحالی‌که هر لحظه ممکن است بمیرد وسط بیابان تهدید نمی‌کند.

این مادر مهربان اگر قرار است از کلیشه خارج شود و شکم کسی را پاره کند، پیش از همه باید مخاطب را متقاعد کند که چنین رفتاری از او سر خواهد زد. کاری که چه از کاراکتر ماهی و چه از خالقش برنمی‌آید؛ بنابراین شاهد حادثه‌ای هستیم که باورپذیر نیست و بیشتر به هجوی پست‌مدرن و کمدی شبیه می‌شود.

برای باورپذیر ساختن یک کنش متضاد از شخصیت کاراکتر، بایستی مخاطب با کاراکتر هم‌زاد شود و یا حداقل از نظر عاطفی او را درک کند. 

نمونه‌های موفق

اما نمونه‌های موفقی نیز از این تضاد در سریال در انتهای شب وجود دارد که در منازعه و کشمکش بین ماهی و پدرش، ماهی و پسرش و… شکل می‌گیرد.  پدر مستبد و خشن بالاخره اشک می‌ریزد و از دردهایش می‌گوید. شوهر عصبی و معتادِ ثریا دردِدل می‌کند و وجه مهربان و دلسوزش آشکار می‌شود. حتی صاحب مغازه قدیمی که پیرمردی تندخو و یک‌دنده به نظر می‌رسد، برای بهنام چای می‌ریزد و قصه‌اش را تعریف می‌کند.

در واقع در سریال در انتهای شب کاراکترها چندوجهی هستند و پیچیدگی‌هایی دارند که به‌مرور ظهور می‌یابند و کشف می‌شوند. کاراکتر بهنام افشار با بازی پارسا پیروزفر مثل همه آدم‌ها گاه خودخواه و حق‌به‌جانب است و به یک جنگجوی تمام‌عیار تبدیل می‌شود و گاه تحت‌تأثیر عواطف محبت‌آمیز از مواضعش کوتاه می‌آید. وی نوعی شوخ‌طبعی نیز دارد که در بسیاری مواقع به کار می‌آید و دیالوگ‌های شیرینی بر زبانش جاری می‌کند.

در انتهای شب

گره‌افکنی

در طول سریال در رابطه زن و شوهر، پدر و دختر، مادر و فرزند و.. کشمکش‌های بسیاری را شاهد هستیم. مجموعه این تنازع‌ها شرایط را پیچیده‌تر کرده و گره‌هایی را ایجاد می‌کند و این گره‌افکنی از نقاط مثبت فیلمنامه محسوب می‌شود.

دیالوگ‌نویسی دقیق و هوشمندانه

 یکی از نقاط قوت فیلمنامه دیالوگ‌های آن است. دیالوگ‌ها به‌درستی اطلاعات درستی را به مخاطب ارائه می‌کنند. به این معنی که در هر فیلمی اطلاعاتی وجود دارد که  کاراکترها می‌دانند و مخاطب نمی‌داند. انتقال این اطلاعات و داده‌ها، نظیر حالات درونی کاراکترها و دغدغه‌ها و خواسته‌هایشان به مخاطب، نیازمند طراحی دیالوگ‌هایی دقیق است. از طرفی دیالوگ‌ها و کنش‌ها هستند که شبکه روابط کاراکترها و خشم و نفرت و محبتشان را ترسیم می‌کنند. 

آیدا پناهنده و ارسلان امیری در این زمینه موفق عمل کرده‌اند. همچنین ایشان برخی اطلاعاتی را که به واسطه محدودیت‌های ممیزی نمی‌توان به‌راحتی بیان کرد، به طور غیرمستقیم و بافراست و زیرکی خاصی به مخاطبشان منتقل می‌سازند. مثلاً بهنام به ماهی می‌گوید: فلان خواستگارت پول‌دار و نمازخوان بود. ایشان با این دیالوگ به مخاطبشان می‌فهمانند که بهنام نمازخوان نیست.

فیلم جای گفتن نیست! جای نمایش‌دادن است!

خالق اثر گاه اعتراض و گلایه‌هایش را از زبان کاراکترهایش فریاد می‌زند. مثلاً پس از اینکه بهنام از بازداشتگاه آزاد می‌شود می‌گوید: ” این چه زندگیه که برای روزی شصت هزار تومان صرفه‌جویی باید سه ساعت اتوبوس سوار بشم و شرایط سخت تو این شهرکو تحمل کنم.”  ماهی در پاسخ می‌گوید: “تازه شدیم مثل نود درصد مردم”

هرچند که خالق اثر حق بیان‌کردن اعتراضش را دارد؛ اما رسالت هنرنمایشی در حالت ایده‌آل این نیست که به وعظ و خطابه پرداخته و ایده و باورش را بیان کند؛ بلکه خالق اثر دراماتیک بایستی باورش را از طریق رویدادها، حوادث و کنش‌ها اثبات نماید. به‌طورکلی بیان عقاید در قالب دیالوگ اثرگذاری بسیار کمتری بر مخاطب دارد.

اگر کاراکترها بارها چنین دیالوگ‌هایی را به زبان بیاورند، اثر هنری به موعظه و سخنرانی شباهت یافته و این پُرچانِگی به یک نقطه‌ضعف تبدیل می‌شود. این مسئله زمانی بیشتر به چشم می‌آید که اثر در بیان چنین دیدگاه‌هایی موضع‌گیری یک‌طرفه داشته باشد.

داستایوفسکی کجا ایستاده است؟!

حتی رمان‌نویسان بزرگ که دستشان برای فلسفه‌بافی و ایده‌پردازی باز است، بحث‌های اعتقادی را بین کاراکترهایی با عقاید متفاوت ترتیب می‌دهند تا گرفتار روده‌درازی‌های یک‌طرفه نشوند. مثلاً در رمان برادران کارامازوف، داستایوفسکی باظرافت چند باور مختلف را به‌گونه‌ای در مقابل هم قرار می‌دهد که خواننده اثر متوجه سوگیری خالق آن نمی‌شود و نمی‌فهمد که نویسنده در کنار کدام شخصیت ایستاده است. داستایوفسکی بی‌آنکه برچسب بزند، مخاطبش را آزاد می‌گذارد تا هر باوری را که می‌پسندد برگزیند. البته وی مخاطب را به طرز لطیفی به‌سوی باور مدنظر خود راهنمایی می‌کند و اثری را که مطلوبش است بر مخاطب می‌گذارد.

در انتهای شب

جانب‌داری تا مرز کلیشه پیش می‌رود

 نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که جانب‌داری سریال در انتهای شب کاملاً مشهود بوده و تا مرز کلیشه پیش می‌رود؛ اما به دام آن نمی‌افتد. به‌عنوان‌مثال در سکانس طلاق، با دو برادر محضردار طرف هستیم که یکی کراواتی، سرزنده، منعطف و بامعرفت و دیگری سنتی، خشک، بی‌ادب، یک‌دنده، پایبند به شرع و عرف و بداخلاق است.

نویسنده که از سطحی و نخ‌نما شدن کاراکترهایش گریزان است، در سکانسی دیگر از این کلیشه فرار کرده و تا حدی از مواضع خویش کوتاه می‌آید. محضردار مدرن که فقط عقد ازدواج می‌خواند، به بهنام می‌گوید برادرم چیزی در دل ندارد و تمام تلاشش را می‌کند تا زن و شوهرها از هم طلاق نگیرند. در این مورد هم شاهد چندوجهی بودن کاراکترها هستیم که پیش‌تر به آن اشاره شد.

دیالوگ‌های فربه

همان‌طور که عرض شد آیدا پناهنده و ارسلان امیری به‌طورکلی در دیالوگ‌نویسی و مخصوصاً در بیان شکوِه‌های کنایی‌ بسیار حرفه‌ای عمل می‌کنند. مثلاً در همان سکانسِ طلاق، محضردار از آمار بالای طلاق در کشور می‌گوید. بهنام می‌گوید: “کل دنیا همینه.” محضردار می‌گوید: “ما می‌خواستیم مثل کل دنیا بشیم؟” ماهی در پاسخ می‌گوید: “کاش حداقل مثل دنیا می‌شدیم! ”

ریتم مناسب و پرهیز از زیاده‌گویی

نقطه قوت دیگر این اثر ریتم آن است. سریال در انتهای شب از زیاده‌گویی پرهیز می‌کند و داستانش را خلاصه و مفید تعریف می‌کند. این امر باعث می‌شود مخاطب جوان و امروزی بدون احساس خستگی، با داستان همراه شود.

کارگردانیِ حرفه‌ای و فضاسازیِ تأثیرگذار

در پایان جا دارد به نقطه قوت کارگردانی سریال در انتهای شب نیز اشاره کنیم؛ آیدا پناهنده در ایجاد حس‌وحال از طریق فضاسازی و فرم بصری موفق عمل کرده و اثر او از این نظر فربه و بلندقامت ازکاردرآمده است. در بسیاری از نماها نور آفتابِ عصرگاهی، مایل و به‌طرف لنز دوربین می‌تابد که از نظر زیبایی‌شناسی حائز اهمیت است. اکستریم لانگ شات‌هایی که محل زندگی و لوکیشن وقایع را به‌خوبی معرفی می‌کنند و طراحی دکور و نورپردازی از جمله مواردی هستند که به‌خوبی به خدمت روایتگری روان و تأثیرگذار درآمده‌اند.

با کیفیت تماشا کنید

پیشنهاد می‌کنیم لذت تماشای فیلم با دوستان را در سینمای شخصی‌تان عمیق‌تر و دلپذیرتر تجربه کنید. از شما دعوت می‌کنیم برای آشنایی با تجهیزات سینمای خانگی، ویدئوپروژکتورهای سینمایی و سیستم‌های صوتی حرفه‌ای از فروشگاه سینماروم از طریق این لینک بازدید نمایید.

اشتراک گذاری:
تصویر حمید براتی
حمید براتی
منتقد سینما، تصویربردار، تدوین‌گر و کارشناس تولید محتوا در فضای مجازی با بیش از بیست سال سابقه مطالعه و کسب دانش در زمینه سینما دوره ها و مدارک: - رویداد خلق ایده‌های سینمایی - بنیاد فارابی - مدرسین: سروش صحت، محراب قاسم‌خانی، شهرام مکری، کامبوزیا پرتوی، مهدی سجاده‌‌چی، فرهاد توحیدی - فیلمنامه‌نویسی - مدرس: احسان روحی - انیمیشن و کارتون: موسسه هنری خراسان (روزنامه خراسان) - نقد فیلم - گروه طعم نقد- مدرسین: محسن بدرقه، مصطفی یوسف‌زاده - خبرنویسی - تحریریه روزنامه قدس
مطالــــب مرتــــــبط

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

جستجو در بلاگ ها
دسته بندی ها
آخرین مطالب
نقد و بررسی یه حبه قند
نقد و بررسی فیلم یه حبه قند
.
نمای ترکیبی از ابعاد سینما در سه مقیاس: سالن صنعتی، سینمای خصوصی VIP و سینمای خانگی؛ همراه با چیدمان صندلی، موقعیت پرده، نسبت تصویر و فاصله دید، در سبک پلان معماری با پس‌زمینه‌ی تیره
کامل‌ترین مرجع ابعاد سینماهای خصوصی و صنعتی
.
تصویری از ضوابط و استانداردهای طراحی سینما با نمایش مقطع داخلی سالن
ضوابط و استانداردهای طراحی سینما
.
 در سینما
جادوی فرم در سینما؛ کانونی کردن واقعیت
.
نقد و بررسی فیلم کپی برابر اصل
بررسی فیلم کپی برابر اصل اثر عباس کیارستمی
.
موسی کلیم‌الله
موسی کلیم‌الله
.
نقشه طراحی معماری سینماصنعتی
0
    0
    سبد خرید