انیمه “پسرک و مرغ ماهیخوار” به عنوان آخرین اثر هایائو میازاکی، همچون آثار قبلی این استاد بزرگ، ترکیبی از هیجان، خیالپردازی، و تصاویر چشمنواز است که مخاطب را در دنیایی وهمآلود و دلهرهآور غرق میکند. این فیلم با یک سکانس اضطرابآور آغاز میشود: تصویر یک درمانگاه در حال سوختن که زبانههای آتش آن در آسمان تاریک شعلهور شدهاند. پسری که در تشویش از دست دادن مادرش به سوی آتش میدود، و چهرههای مردم که کجومعوج میشود و خطوطی که کش میآید و هرم آتش را تداعی میکند، لحظهای رعبآور را خلق مینماید که نشان از دنیای هیجانانگیز و وهمآلودی دارد که میازاکی برای مخاطبانش تدارک دیده است.
با ما همراه باشید تا در ادامه این مطلب جهان مهیج انیمه پسر و مرغ ماهیخوار را بررسی نموده و اسرار این دنیای مرموز را کشف کنیم.
نقش عواطف و احساسات در آثار میازاکی
میازاکی استاد انتقال عواطف و احساسات از طریق تصاویر است. او با دقت در جزئیات، از پایی که در کفش و کفشی که در گل فرو میرود، تا انعکاس کوههای سبز بر شیشه، از مخاطبش دعوت می کند تا جهان مصنوعش را لمس کند.
از تصویر سایه های لرزان اشیاء در نور آتش، پیچک ها، علف ها و صدای زنجره ها بگیرید تا زبانه های آتش و اعوجاج تصاویر در گرما و اخگرهای معلق در هوا، همگی هنرنمایی هایی ظریف هستند که جهانی ملموس، زنده و پر از احساس را ترسیم می کنند. این هنرنماییها نه تنها زیبایی بصری دارند، بلکه باعث میشوند تا مخاطب بیشتر با دنیای فیلم ارتباط برقرار کند و خود را درون آن حس کند.
آغاز داستان
داستان “پسر و مرغ ماهیخوار” در زمان جنگ جهانی دوم آغاز میشود، جایی که ماهیتو، پسرک داستان، مادرش را از دست میدهد و به همراه پدر به روستایی دورافتاده نقل مکان میکند. در این مکان جدید، ماهیتو با کابوسهای ناشی از حادثه آتشسوزی دست و پنجه نرم میکند و این کابوسها نشان میدهند که کشمکش اصلی فیلم، سوگواری از دست دادن مادر است.
در محل زندگی جدید، برجی قدیمی و اسرارآمیز وجود دارد که توسط نیای مادری ماهیتو ساخته شده است. این برج و مرغ ماهیخوار عجیب، نقطه اتصال داستان با دنیای خیالی است که در همه آثار میازاکی حضور دارد. این حواصیل مرموز چند باری خودش را به ماهیتو نشان می دهد تا اینکه در صحنه ای خارق العاده، رعب آور و رمزآلود به طور جدی با ماهیتو روبرو می شود. این پرنده مرموز ماهیها و قورباغهها را همصدا ساخته و موجها را به خروش آورده و به ماهیتو میگوید که مادرت زنده است، و او را به درون برج اسرارآمیز فرامیخواند.
از این نقطه به بعد مرزهای توهم و واقعیت در هم میآمیزند. شمشیر چوبی ماهیتو که در نبرد با حواصیل شکسته است دوباره سالم است، و این بدان معنی است که صحنه رقص ماهیها و قورباغهها توهمی بیش نبوده است. اما لحظهای بعد شمشیر فرو میریزد و معادلات ذهنی مخاطب از هم میپاشد. این حادثه ماهیتو را مصمم میسازد که تیروکمانی ساخته و به درون برج قدم بگذارد.
ماهیتو پیشاز ورود به برج، دفتر خاطرات مادرش را پیدا میکند. این اتفاق از نظر دراماتیک حائز اهمیت است. حالا انگیزه لازم برای فکر کردن به پیشنهاد حواصیل به وجود آمده و همه عوامل برای رویارویی او با جهانی دیگر فراهم میشود.
ورود به دنیای خیالی و آغاز پرده دوم فیلم
با قدم گذاشتن ماهیتو در برج، پرده دوم فیلم آغاز میشود. در این بخش، مخاطب به همراه ماهیتو به دنیایی خیالی و پر از تخیلات بدیع و خلاقانه وارد میشود که مرزهای رویاپردازی را در هم میشکند. این جهان خوابگونه، پر از رمز و رازهایی است که مخاطب را به تفکری عمیقتر و رمزگشایی از نشانههای مختلف آن دعوت میکند. و تجربه ای عمیق و به یادماندنی را برای مخاطبش به ارمغان می آورد.
پیرنگ فلسفی و پیامهای نهفته در فیلم
جهان رویایی و خوابگونهای که پیشتر با تماشای توتورو، قلعه متحرک هاول و شهر اشباح تجربهاش کرده بودیم، این بار شاعرانهتر ظاهر میشود. همچنین یکی از نکات جالب توجه در انیمه “پسر و مرغ ماهیخوار” پیرنگ فلسفی آن است.
عموی مادر ماهیتو در حین کسب دانش مرده است. ماهیتو در جهان درون برج با قبرستانی مواجه میشود که بر سردر آن نوشتهاند: “هرکس بخواهد به دانش دست یابد، میمیرد!(جویندگان علم من، با جانِشان بهای آن را میپردازند)”.
این بخش از داستان شاید اشارهای به داستان هبوط آدم و حوا باشد که با خوردن میوه درخت دانش، از بهشت رانده شدند. ماهیتو که مانند هر انسان دیگری در جستجوی حقیقتِ مرگ و فانیبودنِ زندگی انسان در دنیاست، گویی به منطقهای ممنوعه قدم میگذارد و از دروازه قبرستان میگذرد. اما پلیکانها _که بعداً در مییابیم ماموران این جهان هستند_ سعی میکنند ماهیتو را نابود کرده، و او را به همانجایی بفرستند که انسانهای طالبِ دانش را پیشتر بدانجا منتقل کردهاند. اما ماهیتو به کمک زن ماهیگیر از پس پلیکانها برآمده و به جهان ارواح وارد میشود؛ جهانی که ارواح مردگان و کودکان (پیشاز تولد) در آن زندگی میکنند. به این ترتیب ماهیتو رفتهرفته با حقیقت ناشناخته مرگ رودررو میشود.
شکست مرزهای زمان
وقتی پیرزنها برای پدر ماهیتو ماجرای سقوط شهابسنگ عجیب را تعریف میکنند، میگویند که مادر ماهیتو در نوجوانی به مدت یک سال درون سنگ (برج) زندگی کرده است. همزمان ماهیتو با دختری نوجوان روبرو میشود. با ترکیب این دو رویداد درمییابیم که ماهیتو در دنیای درونِ شهابسنگ، با کودکیِ مادرش (هیبی) روبرو شده است. در دنیای درون برج، مرزهای زمان شکسته و ماهیتو و نوجوانیِ مادرش با یکدیگر تلاقی پیدا کردهاند.
ملاقات با خالق جهان خیال
اتفاق بعدی، ملاقات ماهیتو با نیای (عموی بزرگ) مادرش است؛ ملاقاتی که فلسفه جهان برج را برملا میسازد. گویا شهابسنگ اسرار آمیز (برج) درگاه ورود به دنیایی است که به عمویبزرگ تعلق دارد. گویی او با دستیافتن به دانش، شایستگی پیدا کرده تا دنیای خودش را داشته باشد. توازن این جهان، و حفظ آن بر عهده عمویبزرگ ماهیتو است.
عمویبزرگ به ماهیتو پیشنهاد میدهد که جانشینش باشد، و دنیایی عاری از شر و پلیدی را بسازد. ماهیتو اما در نهایت تصمیم میگیرد به دنیای واقعی بازگردد، دنیایی که با تمام سختیها و شرارتهایش، زیباییهای خاص خود را دارد. او دنیای خودش را به جهان ذهنی و به ظاهر متعادل عمویبزرگ ترجیح میدهد و این انتخاب، جهانبینی فیلم را شکل میدهد.
میراث میازاکی؛ خالق جهانهای خیالانگیز
میتوان انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار را که آخرین اثر میازاکی است و میگویند آن را برای نوهاش ساختهاست، تمثیلی از جهان انیمههای میازاکی دانست. خالق این جهان میازاکی است که در خیالِ روشن و زیبای آن غرق شده و حالا، پس از سالها سکانداری آن، قصد دارد جانشینش را انتخاب کند، و میراثی برای نوهاش بهجای بگذارد.
از نشانهها که بگذریم، آنچه که از نظر دراماتیک به داستان پسرک و مرغ ماهیخوار قوام میبخشد پیرنگ تحصیل آن است. بهعبارتی در نگرش ماهیتو نسبت به قبول مرگ مادر، و پذیرش خاله بهعنوان مادر جدیدش تحولی ایجاد میشود، که به داستان ارزش میبخشد.
امضای میازاکی
انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار نیز، مثل انیمههای دیگر میازاکی، پر از خیالپردازیهای خلاقانه، بدیع و روحافزاست. مناظر و مرایای چشمنواز، فضاهایی پر از احساس، جزئیانی قابل تامل، و موسیقی تاثیرگذار، همگی از نشانههای انیمههای میازاکی است. از تصاویر کاملا رئالِ ساختن تیر _با تمام جزئیاتش_ تا نماهای خیالانگیز شب مهتابی و پرواز موجودات کوچک از لبه خانهای که به شکل کشتی است، همگی خصیصههای منحصر به فرد انیمههای او هستند.