سیمرغ پرشکوه و بلندپرواز سینمای ایران که روزی بر آسمان بلند سرزمین هنر پر میافراشت و با غرور اوج میگرفت، این روزها یارای پروازش نیست. این مرغ اساطیری اکنون فسردهدل و مغموم بال بربسته، از بلندای آسمان فرومانده و بر خاک مقیم گشته است. آری! سینمای ایران در آستانه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر روزهای شادکامیاش را نمیگذراند.
سیمرغ جشنوارههای پرافتخار
در آن سالهای جنگ و سازندگی، دهههای شصت و هفتاد، دلدادگان سینما در سودای آن سالن سحرانگیز چشم و گوش به بچههایی از آسمان تسلیم میکردند، شوریدهحال عقب حمید «هامون»، «پری»، «سارا» و «لیلا» میشدند، «شیدا» و مبهوت پی خانه دوست میرفتند که کجاست و با «عروس»، «قرمز»، «شوکران» و «آژانس شیشهای» درد مردم را مزه میکردند. دهه هشتاد اما موسم سکون بود و هنگام رخوت. ولی دیری نپایید که باز موعد پرواز فرارسید.

و دوباره صعود سیمرغ فجر
در دهه نود مردان و زنانی چون حمید نعمتالله، آیدا پناهنده، اصغر فرهادی، نرگس آبیار، شهرام مکری، محمدحسین مهدویان، مانی حقیقی و… هنرشان را به رخ جهان میکشند و غرور میآفرینند. آن روزها همه در صلح و سازش بودند و سی مرغ، چهل نمود و هفتاد جلوه از هنر کهن و آیین دیرین مردم ایرانزمین در هم سِرِشتند و سیمرغ و سی نما شدند.
دوران هبوط سیمرغ فجر
اما افسوس که بلای بیماری، ستیزه، کینه، تنفر و طغیان بر این سرزمین افتاد و روز از پشت روز به سیاهی، تباهی، خشم و بلوا گذشت و چه بسیار رفیقان اهل هنر که از دایره دمسازان خارج شدند و شد آنچه شد.
ما به طلوع فجر امیدواریم!
در این گاهِ وانفسا مردان و زنانی برای احیای این مرغ اساطیر جان میکَنند و با چشمانی براق به افقهای شرق و به میقاتگاه پگاهان مینگرند و به طلوع فجر این مهر عالمتاب امید دارند.
عدهای هنر میآفرینند و گروهی مفتونِ دسترنج ایشان، پای به سالن سینما میگذارند. امروز هیئتی از میان ۹۲ اثر ۳۳ تا را گلچین میکنند و جمعی داوری. شورایی سخت میگیرند و پیش پای «پیرپسر»، «قاتل وحشی» و «رکسانا» سنگ میاندازند تا مبادا سیاهی و درد و نفرت را فاش کنند.

چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
امروز هنرمند «تَرَک عمیق» میان نسلها و اندیشهها را «فریاد» میزند و کام مخاطبش را تلخ میکند. اما چه میشود کرد؟ واقعیت را بیپرده به نمایش میگذارد و گاه با زبان طنز «صددام» میچیند و از «تاکسیدرمیِ» «گوزنهای اتوبان» پرده برمیدارد و نمک میریزد. آثاری چون «صیاد»، «اسفند»، «اشک هور» و «بچه مردم» داستان مردان غیور را روایت میکنند و «مرد آرام» با چشمان بادومی به مسائل اجتماعی نوظهور یا دیرآشنا توجه میکند و یکی «دستتنها» میخواهد مشکلات زباله گردها را گوشزد کند.
این آثار همگی از تلخ و شیرین و نرم و بُران به بالندگیِ خرد و فَر مردمان این زمینِ بلند میکوشند. باشد که عرصه سیمرغ بار دگر از لوث مگسها پاک گردد و مرغ افسانهها و نماد هنر ایرانزمین در بلندای آسمانش به پرواز درآید.
پیشنهاد میکنیم طی سال ۱۴۰۴ و با اکران آنلاین این فیلمها، لذت تماشا را در سینمای شخصیتان عمیقتر و دلپذیرتر تجربه کنید. از شما دعوت میکنیم برای آشنایی با تجهیزات سینمای خانگی، ویدئوپروژکتورهای سینمایی و سیستمهای صوتی حرفهای از فروشگاه سینماروم (از طریق این لینک ) بازدید نمایید.