0
براساس برند

فیلم هیولا

فهرست مطالب

فیلم هیولا ساخته کارگردان مشهور ژاپنی کورئیدا است، و فیلمنامه‌اش را یوجی ساکاموتو نوشته است. کورئیدا را با فیلم های دزدان فروشگاه وهیچکس نمی‌داند، خواهر کوچک ما و دلال و … می‌شناسیم. که همگی فیلم‌هایی بلند‌قامت و جدی در سینمای جهان محسوب می‌شوند. فیلم هیولا مثل دیگر آثار کورئیدا حول محور بچه ها، مادران تنها و ارتباط پدر و مادر با فرزندان می‌چرخد. در رابطه با ژانر این اثر توضیح خواهم‌داد. فعلا همین قدر بگویم که می‌توانم ادعا کنم که این فیلم در ژانر دلهره آور رازآلود و با تمی تاریک آغاز می‌شود و در ژانر بادی کودکانه به پایان می‌رسد (این ویژگی را در فیلم دیگری ندیده‌ام). 

طبیعت و سینمای ژاپن

در فیلم هیولا همچون اکثر آثار ژاپنی (شامل انیمه‌ها) ویژگی‌های محل زندگی و طبیعت نقش مهمی در فضاسازی دارند. بنابراین فیلم با نماهایی از یک علفزار شروع می‌شود، و بعد نماهای اکستریم لانگ از شهر و خیابان محل زندگی شخصیت‌ها را معرفی می‌کند. ما منظره دریاچه ای را می‌بینیم که توسط مناطق شهری و مسکونی محصور شده‌است.

نقد و بررسی فیلم هیولا

 بعد از معرفی شهر و محل سکونت، یک مرحله به داستان نزدیک می‌شویم، اما پیش از آنکه به سراغ شخصیت‌ها برویم حادثه‌ای بزرگ را نظاره می‌کنیم. آتش‌سوزی یک برج بلند.

یک دلهره‌آور رازآلود

 معرفی کاراکترها بعد از این اتفاق آغاز می‌شود. شخصیت اصلی زنی بیوه است که با پسر ده، دوازده ساله‌اش به نام میناتو زندگی می‌کند. از همان ابتدا کنش‌ها و آکسیون‌های عجیبی از پسرک سر می‌زند. مثلا ناگهان موهایش را با قیچی کوتاه می‌کند، در روز تولدش از مرگ سوال می‌پرسد، با سر و صورت زخمی به خانه می‌آید، شب تنها در جنگل آواز می‌خواند و خودش را از اتومبیل به بیرون پرتاب می‌کند. 

مادر در می‌یابد که معلم میناتو آقای هوری با میناتو بد‌رفتاری کرده است. وقتی او برای رسیدگی به این موضوع به مدرسه مراجعه می‌کند، پرسنل در پاسخ به گلایه او، گفته‌ها و رفتارهای عجیبی بروز می‌دهند. این اتفاقات  بذر معمایی را در ذهن ما می‌کارد. به‌هر‌حال مادر میناتو آقای هوری را متهم کرده، او اعتراف نموده و را اخراجش می‌کنند. نهایتا داستان در یک روز طوفانی به پایان می‌رسد. 

نقد و بررسی فیلم هیولا

قضاوت اشتباه

باز به شب آتش‌سوزی بر‌می‌گردیم. حالا قرار است داستان از ابتدا (یعنی شب آتش‌سوزی) و با محوریت معلم میناتو (آقای هوری) تعریف شود. در خلال این روایت در می‌یابیم که به همراه مادر میناتو، در مورد آقای هوری دچار قضاوت اشتباه شده‌ایم.‌ 

داستان سه بار روایت شده و هر بار بخش‌های تازه ای از داستان برملا می‌شود. سومین بار، داستان از نقطه نظر میناتو نقل می‌شود. هربار که در دنیای یک شخصیت قرار می‌گیریم، با دغدغه‌های او و احساساتش سمپاد می‌شویم.‌

به‌نظر می‌رسد که هر یک از سه روایت، ژانر و ساختار متفاوتی دارند. اولین پرده فیلم هیولا که داستان مادری تنها، نگران و رنج‌دیده را روایت می‌کند، درامی رازآلود و تیره است و لحنی مشوش دارد.

دومین پرده درامی اجتماعی است. در سومین پرده اما فیلم به یک درام بادی کودکانه با پیرنگ تحصیل و به معنای واقعی ژاپنی تبدیل می‌شود.

یک رویای کودکانه

 به نظر من خالق اثر دو پرده قبل را به عنوان مقدمه‌ای برای پرده سوم تعریف می‌کند. اصلا می‌توان گفت که روایت اصلی و جامع روایت سوم است، و لحن و زبان کورئیدا را در این پرده می‌بینیم و حس می‌کنیم. در این روایت شخصیت ها را از پیش و به درستی می‌شناسیم، پیشینه و تا حدی آینده‌شان را می‌دانیم، و با درکی روشن روایت سوم را به نظاره می نشینیم.

دو پرده قبلی نقل‌هایی برونگرا و ابژکتیو هستند. اما نقل سوم درونگراتر و سوبژکتیوتر است، و به جهان ذهنی و احساسی شخصیت هایش _که کودکانه و زلال هستند_ کاملتر وارد می‌شود. فیلم در عین غمگین بودن، طعمی شیرین پیدا می‌کند، و حتی موسیقی غمگین پرده‌های قبلی به موسیقی امیدبخش مبدل می‌شود. گویی کورئیدا قصد دارد جهان زیبای کودکان را از دنیای تاریک و مشوش بزرگسال‌ها جدا کند. او موفق می‌شود، و جهان فیلم پاک، لطیف و درخشان می گردد. 

نقد و بررسی فیلم هیولا

یک دوست خوب

حالا که به دنیای رفاقت‌آمیز کودکان پا گذاشتیم بگذارید از کودک مهربان، معصوم و با‌نمک فیلم بگویم. یوری. شخصیت یوری _دوست میناتو_ اهمیت بسیاری دارد. اسم فیلم برگرفته از برچسب‌هایی است که پدر دائم‌الخمر یوری به او زده‌است. او یوری را هیولا می‌خواند. و به یوری می‌گوید که مغزش مغز خوک است. از طرفی همکلاسی‌ها نیز یوری را مسخره می‌کنند.

بی‌خانمان

اهمیت رابطه یوری و میناتو در این است که هردو از نعمت پدری حمایت‌گر محروم هستند. بنابر‌این در واگنی قدیمی برای خود پناهگاه می‌سازند. پناهگاهی که جایگزین محیط گرم خانواده‌ای می‌شود، که ندارند. آن‌دو از اینکه در کنار یکدیگر هستند، لذت می‌برند. هنگامی که دنیای بزرگترها به واسطه طوفان دچار هرج و مرج  می‌شود، دو دوست کوچک از آشیانه خود بیرون می‌آیند. این لحظه، اولین لحظه فیلم بعد از طوفان است.‌گویی نویسنده (یوجی ساکاموتو) می‌خواهد بگوید که داستان بزرگترها در طوفان به پایان می‌رسد، اما داستان کودکان ادامه دارد. در این لحظه یوری به میناتو می‌گوید: «ما الان تو بهشتیم؟». به نظر من فیلم هیولا در این پلان با لحنی کنایه‌آمیز آرزویی را مجسم می‌کند، که شاید پس از یک طوفان _که کنایه و نمادی از دگرگونی است_ محقق خواهد‌شد.

 نکته‌ای دیگر در رابطه با مفهوم و درونمایه فیلم هیولا قابل تامل است. همانطور که پیش‌تر اشاره شد، وقتی داستان به همراه مادر پیش می‌رود، نسبت به آقای یوری و رفتارهایش بدبین شده، دچار قضاوت‌ ناصواب می‌شویم، چرا که تصور می‌کنیم که او میناتو را کتک زده‌است. در‌حالی که در پرده دوم در‌می‌یابیم که برخورد دست معلم با صورت میناتو یک حادثه بوده‌است.

پازل وقایع

 نکته دیگری که حائز اهمیت است استفاده بسیار دقیق و درست از کوچکترین وقایع در پیشبرد درام است. گاه اتفاقی را می‌بینیم، و بعد در تکرار داستان از زاویه دیگر، علت وقوع آن را کشف می‌کنیم. فلاسکی که درونش گِل دارد، کفشی که یک لنگه‌اش گم شده، گربه‌ای که مرده است و… مثل قطعات یک پازل در ذهن بیننده چیده می‌شوند.

همچنین در فیلم هیولا عواملی وجود دارند که روایت‌ها را به هم میخ کرده، و سیر زمانی روایت را مشخص می‌کنند. مثلا در پرده اول و در صحنه‌ای که مادر میناتو به مدرسه رفته‌است، صدای ترومپت به گوش می‌رسد.در روایت دوم در صحنه ای می‌بینیم که آقای هوری به ستوه آمده، خودش را به روی پشت‌بام می‌رساند و صدای ترومپت شنیده می‌شود. و در روایت سوم میناتو را می‌بینیم که در صحنه‌ای تأثیر‌برانگیز ترومپت زدن را از خانم مدیر یاد می‌گیرد. و به این ترتیب از موازی بودن و همزمان بودن آن صحنه‌ها باخبر می‌شویم. 

نماهای زیبا

فیلم هیولا همچنین نماهای یکتا و خلاقانه‌ای دارد که در ترکیب با موسیقی تجربه بصری لذت‌بخشی را به مخاطبش پیشکش می‌کند. یکی از این نماها جایی است که آقای یوری و مادر میناتو قصد دارند دربِ واگنِ واژگون شده را _که مخفیگاه بچه ها محسوب می‌شود_ بگشایند. دوربین از پایین و داخل واگن تصویر می‌گیرد. گِل روی شیشه واگن جمع شده، قطرات باران بر روی گل‌و‌لای می‌ریزند و دست‌های معلم و مادر میناتو گِل‌ها را کنار می‌زنند. نور از پشت گِل و محل برخورد قطرات، به درون واگن می‌تابد، و تصویری عجیب و زیبا خلق می‌کند.

در پایان باید بگویم که  برخی از اتفاقات فیلم هیولا برای من گنگ و حل نشده باقی ماند. مثلا در جایی خانم مدیر به بچه‌ای زیرلِنگی می‌اندازد، و دیگر به این اتفاق اشاره‌ای نشده، علت آن نیز بیان نمی‌شود. یا اینکه در صحنه‌ای یوری بر موهای میناتو دست می‌کشد، و بعد میناتو موهایش را کوتاه می‌کند.

اشتراک گذاری:
تصویر حمید براتی
حمید براتی
منتقد سینما، تصویربردار، تدوین‌گر و کارشناس تولید محتوا در فضای مجازی با بیش از بیست سال سابقه مطالعه و کسب دانش در زمینه سینما دوره ها و مدارک: - رویداد خلق ایده‌های سینمایی - بنیاد فارابی - مدرسین: سروش صحت، محراب قاسم‌خانی، شهرام مکری، کامبوزیا پرتوی، مهدی سجاده‌‌چی، فرهاد توحیدی - فیلمنامه‌نویسی - مدرس: احسان روحی - انیمیشن و کارتون: موسسه هنری خراسان (روزنامه خراسان) - نقد فیلم - گروه طعم نقد- مدرسین: محسن بدرقه، مصطفی یوسف‌زاده - خبرنویسی - تحریریه روزنامه قدس
مطالــــب مرتــــــبط

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

جستجو در بلاگ ها
دسته بندی ها
آخرین مطالب
نقد و بررسی فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده
نقد و بررسی فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده
.
نقد و بررسی فیلم بی‌بدن
بررسی فیلم «بی‌بدن»
.
نقد و بررسی فیلم گلادیاتور 2
نقد و بررسی فیلم گلادیاتور 2
.
نقد و بررسی فیلم‌های صبحانه با زرافه‌ها و جهان با من برقص
صبحانه با زرافه‌ها و جهان با من برقص
.
فیلم کیک محبوب من
نقد و بررسی فیلم کیک محبوب من
.
نقد و بررسی فیلم تمساح خونی
نقد و بررسی فیلم تمساح خونی
.
0
    0
    سبد خرید