سالها قبل وقتی اولین سری از سریال پایتخت به نمایش درآمد و شخصیتهای ساده و بیآلایش نقی معمولی، هما و ارسطو از قاب تلویزیون پا به خانههایمان گذاشتند فکرش را نمیکردم که قرار است سالهای سال با ایشان زندگی کنیم. حالا که پایتخت ۷ از تلویزیون پخش میشود حتی باورش سخت است که اعضای خانواده معمولی در جهان بیرون وجود خارجی ندارند. گویی نقی، هما، ارسطو، فهیمه، رحمت و…. سالهاست که در شهر و دیار ما زندگی میکنند. شخصیتهایی که مثل خیلی از اطرافیانمان در طول سالها تغییراتی نیز داشتهاند.
این روزها با پخش فصل هفت سریال پایتخت، در فضای مجازی شاهد نقدها و نظرات بسیاری درباره این سریال پرمخاطب هستیم. ما در این مقاله قصد داریم از زاویهای دیگر به بررسی و تحلیل سریال پایتخت ۷ بپردازیم.

کاراکتر آدمهای معمولی و واقعی
شاید اولین کلمهای که پس از شنیدن نام پایتخت به ذهن میرسد، خانواده معمولی ایرانی باشد. خانوادهای با کاراکترهایی ساده، صمیمی، دوستداشتنی و گاه اعصابخردکن؛ دقیقاً همان چیزی که وقتی در زندگیمان سر میچرخانیم نمونههایش را میبینیم. معمولی بودن کاراکترها ثمره تلاش و تبحر نویسنده سابق سریال یعنی خشایار الوند است که با دقت نظر محسن تنابنده و سیروس مقدم و توانایی بازیگران به بار نشسته است.
دررابطهبا هرکدام از کاراکترها میتوان ساعتها صحبت کرد. نقی ورزشکاری است (گچکار سابق) سادهدل که مثل اکثر مردهای ایرانی برای رفاه خانوادهاش هر تلاشی میکند. مثل همه آدمهای معمولی دهها صفت خوب و بد دارد که به سادگیاش بُعد میدهد. او به دنبال نام است، از اینکه تعریفش کنند خوشش میآید، گاه روی اعصاب اطرافیانش میرود، میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند، اما در نهایت از سر محبت به همسرش در برابر او تسلیم میشود.
شکاف بین نسلها و تقابل دیدگاهها
نقی معمولی را میتوان نماینده طیفی از مردم دانست. او تصویری از جامعهای است که طالب احترام، شکوفایی، دیدهشدن و موفقیت است. جامعهای آرمانگرا که خطوط قرمز، باورها، منافع و تعاملات مشخصی دارد. شاید بتوان او را نماد قشر کمالطلبی دانست که به سنتها پایبند است، کنترلگری کرده و منافعش را در پوشش شعارهای آرمانی دنبال میکند. اگر او را نماد نسل میانسالی بدانیم که پای اصول و بنیادها ایستاده و از طیفی نزدیک به بدنه نظام است، آنگاه تقابل او را با بهتاش، بهعنوان نماینده نسل زِد، بسیار معنادار خواهیم یافت. مسئله شکاف بین نسلها و همچنین نزاع بین دیدگاهها بحران جامعه امروز ماست که خالق پایتخت ۷ بهخوبی به آن پرداخته است.
نقی؛ نماینده نسل سنتی
نقی گاه به توهم توطئه یا پارانویا و دشمنستیزی متهم میشود. گاه میخواهد به هر قیمتی برای خودش دستاورد کسب کند و پروپاگاندا بسازد. منفعتطلب و مصلحتاندیش است و خودش را بزرگتر از آنچه هست نشان میدهد. ازاینرو همواره شکافی بین او و دیگران به وجود میآید. او بازی را جدی میگیرد، روحیهای رقابتی دارد، تاب مخالفت دیگران را ندارد، خود را قیَم همه میداند، به دیگران بدبین است و سعی میکند حرفش را به آنها تحمیل کند.
بهتاش؛ نماینده نسل زِد
از طرف دیگر کاراکتری مثل بهتاش، نماینده نسل جدید و جوانی پر شروشور است که حالا بهخاطر مشکلاتش دیگر کمحوصله و زودرنج شده است. او ناامید، عصبی و پرخاشگر است و به سنتها و موازین اخلاقی جامعه کمتر احترام میگذارد. این ویژگیهای او در فصل ششم پایتخت به اوج خود میرسد.

هما؛ برقرارکننده تعادل
هما نیز در این میان نقش مهمی را بازی میکند. او زن دانا، منطقی و حمایتگر است که با فراستی که دارد روابط و تعاملات خود و اطرافیانش را بهخوبی مدیریت میکند. در واقع خالق سریال پایتخت برخی صفات را که در نقی وجود دارد بهوسیله هما به نقد میکشد و طنازانه با زشتی رفتار او اخلاق درست را ترسیم میکند.
خشم، نزاع و تشویش: نقطه ضعف یا قوت اثر؟
هرچه که سریال پایتخت در طول سالها پیش میرود اصطکاک میان این کاراکترها بیشتر و فضای خانواده متشنجتر میگردد. اتفاقاً یکی از نقدهایی که در رابطه با سریال پایتخت ۷ مطرح میکنند همین ناآرامی و پریشانی است که در فصلهای جدید بیشتر دیده میشود. منتقدین پایتخت ۷ میگویند که در فصلهای ابتدایی فضای خانواده آرامتر بود و کاراکترها راحتتر با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند.
نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که هرچند برخی مجادلات بین کاراکترها وجود داشت؛ اما بحران روابط ایشان تا این اندازه حاد نبود. اما آیا این مسئله عیب سریال محسوب میشود؟ به عقیده این مقاله این موضوع نهتنها که عیب سریال نبوده، بلکه نقطه قوت آن است.
تصویر جامعهای عصبی و متشنج
در واقع سریال بهخوبی رنگوبو و اتمسفر جامعه و روحیه آدمهای اطرافمان را ترسیم میکند. هنرمند نمیتواند در جامعهای ملتهب نفس بکشد و برهمکنش نسلها و اصطکاک عقاید را به نظاره بنشیند و آنگاه فضایی رؤیایی و دور از واقعیت را به تصویر بکشد. ما در واقع تصویر جامعهای را میبینیم که در طول سالهای گذشته روزبهروز آشفتهتر و عصبیتر شده است.
تفاوت نگاه و رسالت هنرمند
اما آنچه که هنرمند را از خبرنگار، تحلیلگر اجتماعی و ناظر معمولی متمایز میسازد و باعث میشود که تنها به بیان واقعیتها نپردازد، کشف ظرافت و لطافت مستتر در روابط، و _در حالت ایدهآل_ تغییر در نگرش و احساس مخاطبان خویش است. رسالت هنر نه پنهان ساختن تاریکی و سایه، که آشکارساختن درخششی است که در اعماق کدر جهان میتوان باز یافت. البته این کار همچون راهرفتن بر لبه تیغ است و بهدقت، تیزبینی هنرمندانه و ایجاد تعادل نیازمند است، چه اینکه ممکن است اثر به راه شعارزدگی یا تعلیم گرایی کشیده شود.
پایتخت ۷ شعار نمیدهد
در این میان آنچه که در مورد سریال پایتخت ۷ حائز اهمیت است، عدم تعلیمگرایی و موعظهگری مستقیم به مخاطب است. به عنوان مثال وقتی سریال پایتخت در اوج فصل هفتم به اختلاف بین نقی و بهتاش میپردازد و شکاف بین نسلها را با تنشی شدید به تصویر میکشد، همه چیز دست به دست هم میدهند تا موقعیتی احساس برانگیز و اثربخش ایجاد کنند، و از طریق برانگیختن احساس مخاطب، بر او اثر مطلوب را بگذارند.
سکانس دعوای نقی و بهتاش
بهتاش با نقی دعوا و بعد از او معذرت خواهی میکند، و مخاطب در این میان برای هردو طرف دل میسوزاند. سکانس دعوا بیشک یکی از تاثیرگذارترین سکانسهای سریال پایتخت هفت است. بازیگرها به بهترین شکل هنرنمایی میکنند و اتفاق مهم این است که مخاطب هر دو طرف را فارغ از درستی یا نادرستی رفتارشان درک میکند.
قلب مخاطب در رنجش و بخشش رِقتی مییابد که به او درکی فراتر از ادراک منطقی میبخشد. او با تمام جانش ارزش بخشش و ارتباطات خانوادگی را در مییابد. گوهری که با غوص و غور در اعماق لایههای عواطف انسانها و درک موقعیت ایشان به دست میآید.

اکسیر شفابخش هنر
به عبارتی درک متقابل اکسیر درمان رنجهای ما در جامعه است و عوامل سریال اینگونه اکسیر را به مخاطبشان تزریق میکنند و سپس وقتی بهتاش عذرخواهی میکند و دست نقی را میبوسد، احساسات مخاطب را به غلیان درمیآورد. این احساس که از برهمکنش طراحی درست وقایع، کشمکشها و دیالوگها و اجرای دقیق آنها ایجاد شده، نیروی محرکه تغییر در رفتار مخاطب را ایجاد میکند و اینجاست که باید بگوییم اثر کار خودش را کرده است. پس از این ما بهعنوان مخاطب قدر شوخی نقی با بهتاش و حتی خطرات و دردسرهایی را میدانیم که باعث نزدیکشدن آنها میشود.
سریال دو نسل و دو قشر و طایفه از جامعه ایرانی را که شکافی میانشان ایجاد شده است، با عواطفی زلال پیوند میزند و مخاطب ارزش این ارتباط تازه را میداند.
سخن پایانی
در پایان باید به این نکته توجه داشته باشیم که فارغ از اثرگذاری و مواردی که در این خصوص عرض شد، سریال پایتخت یک اثر کمدی سرگرمکننده است و باید بتواند لبخند بر لبان مخاطبش بنشاند. به عقیده این مقاله سریال پایتخت ۷ با وجود تمامی کاستیهایش (نظیر رها شدن ماجرای پلیس و پهپاد) به خوبی از پس این رسالت برآمده است و با خلق لحظاتی مفرح و مهیج مخاطبش را اقناع میکند.
ما پیشنهاد میکنیم تجربه مطبوعِ تماشای سریال را با تجهیزات سینمای خانگی دوچندان کنید. شما میتوانید ویدئوپروژکتور و سیستمهای صوتیِ باکیفیت را از سایت سینماروم تهیه کنید.