فیلم «بیبدن» اثری جنایی-اجتماعی به کارگردانی مرتضی علیزاده است که در جشنواره فیلم فجر در بخش بهترین کارگردانیِ فیلم اول با فیلم تمساح خونی، مجنون، آپاراتچی و پرویز خان به رقابت پرداخت و به تمساح خونی مغلوب شد. این درام که بر اساس یکی از پروندههای واقعی و مشهور قضایی ساخته شده است، روایتگر داستانی تلخ و تأملبرانگیز درباره قتل و قصاص است. در این مقاله به بررسی ساختار، روایت و مضمون این فیلم میپردازیم.
داستان فیلم: از کشف قتل تا جدال برای حقیقت
«بیبدن» داستان قتل دختری جوان را روایت میکند. ابتدا به نظر میرسد که معمای اصلی فیلم، کشف قاتل باشد، اما برخلاف انتظار، قاتل بهسرعت شناسایی میشود و گره اصلی فیلم به مسئله اعدام قاتل و تلاش برای یافتنِ حقیقت درباره محل جسد مقتول منتقل میشود.
پیرنگ اصلی داستان بر تقابل و کشمکش بین پدر قاتل و اولیای دم مقتول استوار است. پدر قاتل از روشهای نامتعارف مانند تهدید و بیآبرو کردن خانواده مقتول استفاده میکند تا از قصاص فرزندش جلوگیری کند. در مقابل، اولیای دم به دنبال اعتراف قاتل و یافتن محل جسد دخترشان هستند. این کشمکش، هسته اصلی درام را تشکیل میدهد و ایده تازهای را به مخاطب ارائه میدهد که نسبت به آثار مشابه، مانند فیلم جمشیدیه، تفاوتهای معناداری دارد.
ایده و مضمون: حق قصاص در برابر گذشت
یکی از نقاط قوت فیلم بیبدن پرداختن به حق قانونی اولیای دم برای قصاص است. در حالی که بسیاری از فیلمهای مشابه بر ایده گذشت و بخشش متمرکزند، این فیلم به جنبه دیگری از قصاص توجه میکند؛ یعنی به عنوان اهرم بازدارندهای برای جلوگیری از جنایات بیشتر و ابزاری برای حفظ عدالت.
فیلم همچنین این سوال را مطرح میکند که آیا وقتی قاتل از کرده خود پشیمان نیست، اجرای قصاص میتواند ضرورتی اخلاقی و اجتماعی باشد؟ این پرداخت واقعگرایانه، بهویژه با تمرکز بر پیامدهای روانی و اجتماعی چنین پروندههایی، بهخوبی مخاطب را به فکر وامیدارد.
نقطه قوت: پرداختن به مسئلهای حساس
فیلم در پرداختن به موضوعات حساس مانند قصاص، عدالت، و تقابلهای خانوادگی موفق عمل میکند. ایده اصلی داستان که به کشمکش میان دو خانواده میپردازد، تازه و متفاوت است و از کلیشههای رایج فاصله میگیرد. همچنین تأکید فیلم بر حق قانونی اولیای دم برای قصاص و تأثیر آن بر کاهش جنایات، یک نگاه جدید و قابلتأمل را به مخاطب ارائه میدهد.
شخصیتها و روایت: تشتت در مسیر داستان
فیلم از نظر شخصیتپردازی و روایت چندین چالش اساسی دارد:
۱. بازپرس پرونده (با بازی نوید پورفرج):
بازپرس در ابتدا نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دارد و با جدیت برای یافتن محل جسد تلاش میکند. اما در ادامه، خواسته و رویکرد او بدون دلیل مشخص تغییر میکند و تمرکزش به جلب رضایت اولیای دم معطوف میشود. این تغییر ناگهانی در شخصیت بازپرس، انسجام روایی را تضعیف میکند.
۲. تقابل احساسی مخاطب با شخصیتها و آنتاگونیست مبهم:
این تحول تنها مختص بازپرس نیست. بلکه بهطورکلی فیلم جهتگیری مشخصی ندارد و ابتدا سمت مقتول ایستاده و سپس مخاطبش را با قاتل سمپاد میکند؛ به این معنی که در پایان فیلم، چهرهای مظلوم برای قاتل ترسیم نموده و حال و هوای ناکامی القا میکند. البته بایستی به این نکته توجه کنیم که قاتل به توصیه پدرش عمل کرد و قربانی اشتباهات پدرش شد، اما بههرحال آنتاگونیست درام محسوب میشود و بایستی مخاطب در مقابل وی قرار بگیرد. این نوع روایت، تضاد میان نقشها را کمرنگ کرده و همراهی عاطفی مخاطب را با داستان کاهش میدهد.
نقاط ضعف: ضعف در فیلمنامه و تدوین
۱. لکنت در روایت داستان:
داستان از انسجام کافی برخوردار نیست و گرهگشایی آن به شکلی پراکنده انجام میشود. خواستهها و انگیزههای شخصیتها بهدرستی مشخص نشده و تحول آنها اغلب غیرمنطقی به نظر میرسد.
۲. دیالوگهای غیرطبیعی:
یکی از مشکلات فیلم، دیالوگگویی نامتعارف و تصنعی شخصیتها است. این مشکل در برخی پلانها، به دلیل تدوین نامناسب و وجود فریمهای اضافه، بیشتر به چشم میآید. برای مثال، در صحنهای که یکی از شخصیتها قصد قطعکردن دیالوگ دیگری را دارد، لحظهای سکوت غیرطبیعی ایجاد میشود که از ریتم طبیعی داستان فاصله میگیرد.
۳. ضعف در همراهکردن احساسات مخاطب:
با وجود ایده قوی فیلم، به دلیل ضعف در جهتگیری احساسی و فیلمنامه، عواطف مخاطب بهطور کامل درگیر نمیشود و فیلم نمیتواند تأثیر عاطفی متناسب با این داستان را بر بیننده بگذارد.
کلام آخر
فیلم «بیبدن» با ایدهای تازه و مضمونی تأملبرانگیز وارد میدان سینما شده است. تمرکز بر مسئله قصاص و عدالت از دیدگاهی متفاوت، این فیلم را از آثار مشابه متمایز میکند. اما ضعفهای ساختاری در فیلمنامه و روایت، از جمله تشتت در شخصیتپردازی و عدم انسجام داستان، باعث میشود فیلم نتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد.
با این وجود، «بیبدن» اثری است که میتواند گفتوگوهای اجتماعی و اخلاقی مهمی را درباره مفاهیم عدالت و قصاص برانگیزد و مخاطب را به تفکر درباره این موضوعات حساس وادارد.